دلم برای نوشتن تنگ شده بود خیلی وقت از زمانی که آخرین وبلاگم را حذف کردم میگذرد ... دلم تنگ شده بود برایت تا هستی انگاری آرام میگیرم دیگر با من قهر نکن ... دیگر تنهایم نگذار... شاید بلد نیستم چگونه تو رابیا فرینم بلد نیستم چگونه آذینت بخشم اما، اما دوستت دارم .... خواندنت را و نوشتنت را دوست دارم شمیم گلهای محمدی را میدهی عزیزم هم حسی برایم با دیدن روییدن گل های یاس ... به!! دلم یک عالمه یاس می خواهد، یک نفس عمیق که وجودم را پر از عطرش کند...